دستبافتهای مردم قشقایی
دستبافتهای مردم قشقایی
« قالی خوب ایران ، مانند قطعه شعر زیبایی
است که بافنده ی آن، مانند شاعر جمال طبیعت را ترجمه و به صورت شیئی زیبا
در آورده که هم قشنگ و هم قابل استفاده است شعرا در مورد قالی ایران
اشعار جالب سروده و سیاحان و جهانگردان بسیاری تعریف و تمجید کرده
منبع مطلب ویکی پدیا
«
قالی خوب ایران ، مانند قطعه شعر زیبایی است که بافنده ی آن، مانند شاعر
جمال طبیعت را ترجمه و به صورت شیئی زیبا در آورده که هم قشنگ و هم قابل
استفاده است
شعرا در مورد قالی ایران اشعار جالب سروده و سیاحان و جهانگردان بسیاری تعریف و تمجید کرده اند و سلاطین کشورهای بزرگ جهان ، بر این هنر ایران حسد برده و گاه تقلید هم کرده اند. قالی ایران روح حقیقی صنعت کشور را مجسم می سازد و در بین هنرها و صنایع بومی و سنتی ایران ، بدون اغراق ، فرش یک استثناء است.
اگر چه اندیشمندان در خصوص این هنر ظریف و بی نظیر در طول صدها سال مطالب زیادی گفته و نوشته اند و به نظر می رسد که حرف دیگری برای گفتن باقی نمانده امّا باید اذعان کرد که هر تخته فرش ایران به تنهایی ، کتابی است پر از نکات ظریف که فهم و شناختش سالها وقت می طلبد و همین است که وقتی مجموعه ی بزرگی از دستبافها به نمایش گذاشته می شود. بازدید کننده دچار اعجاب شده و آن همه نقش و نگاره و طرح و رنگ و زیبایی را به راحتی نمی تواند هضم کند.
فرش قشقایی از همان فرش هایی است که رقیب و نظیر نداشته است. زیبایی نقشها ، خوش آینده ی طرح ها ، ظرافت گره ها ، چشم گیری و پایداری رنگ ها و بیش از همه حالت خیال انگیز و مرموز بافته ها ، این ایل را صدر نشین هنر های سنتی کرده است .
دستباف های قشقایی یک رویداد مهم فرهنگی و رویدادی است که هنر و صنعت این ایل سترک را نمایش می دهد و این حقیقت را مسلم می سازد که « هنر نزد ایرانیان است و بس »
آوازه فرش قشقایی وسیع تر از دامنه های آفتاب و بلند تر از قله های افلاک ، نامی نیکو برای ایران و ایرانی.
و همین قدر کافیست که بگوییم تقلید و اقتباس دیگران از طرح های ایران و بخصوص نقش های قشقایی گواه مورد پسند بودن و زیبایی فرش این خطّه در سطح جهان است.
شهرت بسیاری از کشورهای جهان در امر قالی بافی ، تا حدودی مدیون مهاجرین ایرانی است. مثلاً در قرن دهم هجری مهاجرت پیاپی ایرانیان به شبه قاره ی هند و در شهرهای مسلمان نشین ، اغلب هنرمندان ایرانی بودند که بر اثر فشار مذهبی صفویان به امید حمایت از بزرگان هند ، رموز قالی بافی را به آن خطّه بردند و هنوز هم طرح های فرش هندی از انواع ایرانی است.
اگر چه حدود ۳ تا ۴ هزار سال قبل در نواحی شمال ایران و ترکمنستان قالی بافی مرسوم و متداول بوده است ، امّا طرح ها و نگاره های موجود در فرش های ترکی باف برتری خود و جاودانگی این هنر را که میراث زنان پاک و اصیل این مرز و بوم است ، نشان می دهد. این مهم نیست که قدمت فرش و دستباف های کدام جامعه ، تاریخ طولانی تر دارد . مهم اینست که در طول حیات هنری خود کدام یک توانسته است نمونه ای بیشتر و بهتر ارائه داده و تحسین جهانیان را بر انگیزد.
بافندگان ایل قشقایی به تأیید و گواهی اغلب محققین در گذشته سر آمد بافندگان ایران و جهان بوده و نقش پردازی خیالی و ظرافت بافت و رنگ آمیزی زنان چیره دست ، نام ایل قشقایی را در تاریخ تمدن دنیا ثبت کرده است. اگر چه تاریخ ورود این ایل و متوطن شدن آنها در فارس به درستی روشن نیست امّا در قدیمی ترین نوشته ها مثل آثار ابن بطوطه و …. به اواسط قرن هشتم هجری می رسد که در منطقه ی گندمان حوالی سر حدِ شش ناحیه ، اسکان داشته اند. بنابراین حدود ۶۰۰ سال قبل گروهی از این مردم در فارس
بوده اند[۲]امّا چون وحدت و انسجامی نداشتند تاریخ آنها در ابهام مانده است.
در هر حال صنعت فرشبافی ایل قشقایی حدود ۶۰۰ سال سابقه داشته و در این مدت از نقش و نگاره های اختصاصی و گاه با سبک های خاص غیر ایلی در آمیخته و زمانی هم به ابداع و نو آوری پرداخته و صدها سال نقش های اصیل خود را حفظ نموده اند . منظور از نقش های غیر ایلی این است که در نتیجه ی اختلاط قومی و قبیله ای ایلات هم جوار ، موجب جذب فرهنگ و هنر یکدیگر شده و این مسئله در حال حاضر هم ادامه دارد و قالیچه های ظریف و جالبی را که می بافند گاه از نقش های غیر بومی استفاده می کنند.
مسلم است ایلی که از قفقاز و گرجستان گرفته ، تا آسیای صغیر و غرب و شمال ایران را پیموده است در فرهنگشان تحوّل به وجود خواهد آمد ، به خصوص که شمال ایران قرن ها قبل از قشقایی ها مرکز رونق فرشبافی بوده است . می توان گفت قشقایی ها هر مسیری که عبور کرده اند کوله باری از میراث هنری به طرح های فنا ناپذیر خود افزوده اند.
از طرح های اصیل و سنتی ایل قشقایی تا آنجا که دست نخورده باقی مانده ، برخی به نقش های قفقاز و آسیای صغیر شباهت دارد مثل بافته های تیره ی شِکَرلو[۳] و بعضی نگاره ها از خَلَج و کُرد و لُر اقتباس شده مانند : یَلَمه و جَوِشقانی و برخی هم از نقشمایه های محل سکونت خود یعنی فارس بر گرفته اند.
در قرن نوزدهم که تجارت فرش های کهنه ایران رونق گرفت و استامبول مرکز تجارت ایران برای خریداران اروپا و آمریکا شده ، تجّار خارجی در ایران سرمایه گذاری کردند. همین برنامه موجب شد نقشه ها و طرح های غیر اصیل و غیر بومی در میان عشایر رواج پیدا کند و از آن جا که در عمل ، ضابطه دقیقی برای نظارت وجود نداشت ، اقدامی برای بهبود شرایط کار قالی بافی صورت نگرفت . باز شدن دست تجّارِ سود جو موجب تقلب در بافت و رنگ این هنر ایران شد و وضع زندگی عشایری خاصه برای تکامل صنعت قالی بافی و سرگردان ، قالی نیازهای آنان را بر طرف می کرد و به علاوه محکم و زمخت و به آسانی قابل حمل بود و بافتش چندان هزینه ای نداشت. مواد اصلی آن در دسترس و مهارت لازم برای بافتش ، در مردم بومی موجود بود و به خودی خود وسیله ای بود برای کسب ثروت که برای فروش و معارضه با اجناس دیگر مشکلی نداشتند.
عشایر به دلایل گفته شده همه توانایی های هنری خود را ، بر سر قالی بافی گذاشتند و هر چند مدارک و جزئیات تاریخی لازم در دست نیست ، لیکن صریحاً می توان گفت که عشایر در تکامل فن قالی بافی سهمی به سزا داشته اند و شاید هم بیابان گردان اولیه ، مخترع آن بوده اند که می بینیم امروز گنجینه ای از قالی های گوناگون که
نا مرغوب ترین آنها با بهترین آثار امروزی رقابت می کند توسط ایلات و عشایر بافته شده است.
برای مردم ایل ، قالی نوعی زیر انداز قابل حمل بوده و پشم ایران هم به دلیل استحکام و درخشندگی اش ، برای هر نوع فرش کمال مطلوب است. همین عوامل موجب شده که زنان هنرمند ایل با عشق و علاقه به این صنعت جالب روی آورند و سرافراز باشند.