شاهنامه خوانی در ایل قشقایی
شاهنامه
خوانی نوعی از خنیاگری به شمار میآید که همواره در میان عشایر در
طول قرنها مایه سرگرمی بوده است. شاهنامه خوانی در بین ایل قشقایی
بوسیله بعضی افراد با سواد انجام میگرفت. اما شاهنامه خوانان
ایلیاتی برخلاف خنیاگران سنتی و نقالان شهری از راه شاهنامه خوانی
امرار معاش نمیکنند. هرچند بعضی از سران ایلات همواره
شاهنامهخوانان را در دستگاه خود نگه میداشتند که به هنگام بزم و
رزم به شاهنامه خوانی میپرداختند.
منبع مطلب ویکی پدیا
بااین حال، هر فرد باسواد و
حتی افراد بیسواد که اشعار شاهنامه را حفظ داشتند، شاهنامه را با
صدای گیرا میخواندند شاهنامه خوانان افراد تیزهوشی بودند که اشعار
شاهنامه را با توجه به شرایط زمان و مکان انتخاب میکردند.
از
آن جایی که بیشتر داستانهای شاهنامه مربوط به زمانی است که
ایرانیان تشکیلات سنتی داشته و از راه کشاورزی ـ دامداری امرار
معاش میکردهاند، و از آنجایی که ایلات و عشایر همین شیوه زندگی را
تا چندی پیش ادامه داده بودند، گفتار شاهنامه برای آنها کاملا
مأنوس بوده و گیرندگی فراوانی داشته و دارد. جامعة عشایری ایل قشقایی
همانند جامعة باستانی زمان اشکانیان به ارزشهایی چون شجاعت،
نیروی جسمی، سواری و تیراندازی، گردن فرازی و بیباکی، گذشت،
مهمان نوازی، جوانمردی و تعصب قومی ارج مینهند. بنابراین، بسیاری
از گفتارهای شاهنامهگویی در وصف رادمردان عشایر و بیان ارزشها و
فرهنگ جامعه عشایری میباشد.
یکی دیگر از وجوه مشترک بین
ارزشهای جامعة باستان و جامعة عشایری، اهمیت اسب در زندگی هر دو
جامعه است. چنان که هرگاه گفت و گو از رستم، قهرمان ملی ایران در
میان است، سخن از رخش نیز به میان کشیده میشود. رستم بر گردة
رخش در میدانهای نبرد ظاهر میشود و بیابانهای بیآب و علف و کوهها و
دشتها را در مینوردد و در کنار چشمهسارها به استراحت میپردازد.
تاچندی پیش که بیشتر مناطق عشایری جاده نداشت، اسب . اما اسب نه
تنها وسیلة حمل و نقل بلکه یار و یاور کوچنشینان در میدانهای نبرد و
مایة اعتبار اجتماعی بود .
اسب از چنان ارزشی برخوردار بود که در مداحی و ترانههای مربوط به رادمردان ایلیاتی ستوده شده است.
شاهنامهخوانی کارکردهای متفاوتی در ایل قشقایی داشته است از جمله: